آيا شما هم در مورد خودتان از اين نوع افکار داريد؟
آيا فکر ميکنيد خوشحالتر ميشديد اگر آرزوهايتان واقعي ميشدند؟ روانشناسان به بررسي اين نوع پيشبينيهاي افراد پرداختند تا ببينند تفکر و پيشبينيهاي آنها نسبت به دلايل شادشدنشان چقدر صحت دارد و پس از بررسيهاي متفاوت به اين نتيجه رسيدند که اين نوع پيشبيني در افراد ترشرو و بدخلق و کساني که به ديگران چندان اعتماد ندارند و به طور کلي بدبين هستند، صحت ندارد.
گروهي از محققان بلژيک براي آزمودن اين موضوع، زمان انتخابات رياست جمهوري از تعدادي از مردم پرسيدند اگر نامزد محبوبشان برنده شود چه احساسي خواهند داشت و آنها نيز پاسخ دادند واقعا خوشحال و شاد خواهند شد. سپس بعد از پايان يافتن انتخابات از آن دسته افراد که نامزد انتخابيشان برنده شده بود دوباره احساس واقعيشان را پرسيدند و بسياري از آنها که فکر ميکردند خوشحال خواهند شد، چندان احساس شادي نميکردند.
محققان از اين افراد خواستند در آزمونهاي روانشناسي و شخصيتي شرکت کنند و پس از بررسي پاسخهايشان به اين نتيجه رسيدند افرادي که به طور معمول ترشرو يا منفيگرا هستند، اغلب به اشتباه تصور ميکنند يک رخداد مثبت ميتواند آنها را شاد کند، ولي اين اتفاق نميافتد و البته پيشبيني کساني که طبيعتي مثبتگرا دارند، از يک موضوع مثبت واقعي است و آنها حقيقتا پس از يک رويداد مثبت شاد خواهند شد.
براساس اين تحقيق مشخص شد شاد شدن انسانها به دنبال يک رويداد مثبت بيشتر به تمايلات آنها در جهت مثبت يا منفي بودن بستگي دارد.
نتيجه اين تحقيق بسيار جالب است، چرا که نشان ميدهد منتظر رخدادهاي مثبت بودن به منظور شاد شدن وقت تلف کردن است. شما اگر حال روحي تان مناسب نباشد و در حقيقت از قبل روحيه شادي نداشته باشيد، اتفاقات مثبت نميتواند شما را شاد کند.
محققان به اين نتيجه رسيدهاند که رويدادهاي بسيار مثبت و عالي باز هم نميتواند حال بد افراد بدخلق و منفيگرا را تغيير دهد.
براي اينکه بتوانيد شادي واقعي را حس کنيد بايد نگرشتان را تغيير دهيد.
تغيير نگرش
در اين بخش چهار راهکار براي تغيير نگرش منفي پيشنهاد شده است:
1ـ دست از اين تفکر که «اگر اينطور ميشد...» برداريد.
مطمئن باشيد تا دست از افکار ناراحتکننده برنداريد هيچ يک از اتفاقات خوشايند، احساس خوبي به شما نميدهند؛ بنابراين از گفتن اينکه «اگر لاغرتر بودم»، «اگر حقوقم بيشتر ميشد» و... دست برداريد. زيرا هيچ يک کوچکترين کمکي به شما نميکنند.
2 ـ مراقب افکارتان باشيد. اين افکار شماست که از شما فردي بد اخلاق و بدبين ميسازد و اجازه شاد بودن به شما نميدهد. گاهي اوقات شما با اين نوع افکار چنان زندگي کردهايد که به جزئي از وجودتان تبديل شده و با شما عجين شدهاند. اگر ميخواهيد از شر آنها خلاص شويد در مورد موضوعات منفي مختلف صحبت نکنيد. درست است که حرفزدن در خصوص موضوعات ناراحتکننده با ديگران باعث ميشود احساس سبکي کنيد، اما زياد صحبت کردن در مورد آنها ميتواند افکار منفي را در ذهنتان چنان تثبيت کند که خودتان هم باورتان شود که همه چيز بد است؛ بنابراين از شرايط بد و منفي زياد صحبت نکنيد.
3 ـ دليل شاد نبودنتان را بيابيد.
از خودتان بپرسيد چرا شاد نيستيد؟
آيا معتقديد نميتوانيد شريک دلخواه زندگيتان را بيابيد؟ معتقديد در محل کار، رئيستان از شما بيزار است؟ تصور ميکنيد بيش از حد چاق، زشت، کوتاه قد و هر چيز بد ديگري هستيد؟
اگر اينگونه فکر ميکنيد، بهتر است باورهايتان را عوض کنيد.
براي اين کار از خودتان بپرسيد آيا مثلا واقعا زشت هستيد؟
آيا واقعا به اين باورتان ايمان داريد؟
واکنشتان نسبت به اين تفکرتان چيست؟
اگر اينگونه فکر نکنيد چه خواهد شد؟
پس از مطرح و فکر کردن به اين سوالات بتدريج احساس ميکنيد ميتوانيد عکس آن باورها را به خود تلقين کنيد؛ مثلا اينکه من چاق و زشت و... نيستم.
4 ـ به مشکلات بخنديد.
اين توصيه بارها شده است و متاسفانه وقتي مشکلات افراد بسيار زياد ميشود کمتر ميتوانند اين روش را پيش بگيرند، اما بايد گفت خنديدن بدن را آرام کرده و از سطح هورمونهاي اضطراب ميکاهد و همچنين سيستم ايمني بدن را بهبود ميبخشد. در واقع با رهاسازي مسکنهاي طبيعي بدن همچون اندورفين به شما احساس خوبي ميدهد. پس تاجايي که ميتوانيد به زندگي و حتي مشکلاتش بخنديد.